کد مطلب:106396 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

خطبه 011-خطاب به محمد حنفیه











[صفحه 570]

از سخنان آن حضرت خطاب به پسرش محمد بن حنفیه هنگامی كه در جنگ جمل پرچم را به او داد ایراد فرمود ناجذ: دندانهای بین انیاب و كرسی، بنا به قول جوهری دندانهای بعد از كرسی است به قول دیگر همه دندانهای كرسی نواجذ است. اگر كوهها از جا كنده شود تو از جایت تكان نخور، دندانهایت را بهم بفشار و كاسه ی سرت را به خدا بسپار قدمهایت را بر زمین بكوب، آخر سپاه را چشم انداز خود ساز و چشمت را نیم باز قرار ده، و بدان كه پیروزی از جانب خداوند سبحان است. در این بخش، امام (ع) به چگونگی جنگ و پیكار اشاره كرده و فرزندش را از اضطراب و عقب نشینی نهی كرده و تاكید می كند كه اگر كوهها از جا كنده شوند تو از جایت تكان نخور. سخن امام (ع) به صورت قضیه شرطیه متصله آمده است و تقدیر آن این است كه اگر كوهها از جا كنده شوند تو از جایت تكان نخور! بدین معنی كه هرگز عقب نشینی نكن. وقتی كه بنا باشد در مقابل تكان خوردن كوه (به فرض) تكان نخورد قهرا در مقابل تغییرات جزئی دیگر به طریق اولی نباید تغییری در عزم و اراده بر جنگ پدید آورد. بنابراین سخن امام (ع) مبالغه است برای نهی از عقب نشینی. به دنبال این تاكید پنج دستور به شرح زیر بیان می دارد

: 1- این كه در هنگام جنگ دندانها را بر هم بفشارد و این مستلزم دو چیز است: الف- دندان بر دندان فشردن مانع سستی و ترس می شود. انسان این حالت را در سرما و ترسی كه موجب لرزیدن می شود آزموده است كه هرگاه دندانها را بر یكدیگر بفشرد لرزش می ایستد و بر بدن خود مسلط می شود. ب- در این حالت ضربه به سر زیاد اثر نمی كند، همچنان كه امام (ع) در جای دیگر فرموده است دندانها را بر یكدیگر فشار دهید زیرا شمشیرها را از رسیدن به مغز كند می سازد و آن به این دلیل است كه در این حالت قدرت و سختی در سر متمركز می شود. 2- جمجمه ات را به خدا بسپار، این كلام استعاره زیبایی است كه جمجمه را به وسیله ای تشبیه كرده است كه برای استفاده دیگران به عاریه داده می شود و سپس به صاحبش باز می گردد. بنابراین سود بردن دین خداوند و حزب او از محمد حنفیه شباهت پیدا می كند به استفاده كردن از عاریه. بعضی از شارحان نهج البلاغه گفته اند در این كلام تذكری بر محمد حنفیه است كه در این جنگ كشته نمی شود، زیرا آنچه به خدا عاریه داده شود حتما به سلامت برمی گردد. و این، اضطراب او را برطرف و دلش را آرام می سازد. 3- توصیه می كند كه قدمهایش را بر زمین استوار سازد و آنه

ا را همانند میخ محكم كند، زیرا این امر دو فایده دارد: الف- اضطراب را فرو می نشاند و تصمیم انسان را بر جنگ دوام می بخشد. ب- چنین حالتی نشانه شجاعت و شكیبایی در ناخوشایندهاست و باعث ضعف و شكست دشمن می شود. 4- دستور می دهد كه نگاهش را به انتهای لشكر دشمن بیفكند و آن بدین لحاظ است كه بداند دشمن چه می كند و به خدعه و حیله گری و موارد ضربه پذیری لشكر توجه داشته باشد. 5- چشمش را نیم باز نگه دارد و این علامت آرامش و پایداری و صدمه ندیدن است، چون با تمام چشم برق شمشیرها را نگریستن موجب ترس می شود و چه بسا موجب ضرر چشم شود، نگاه مطلوب در جنگ غضب آلود و با گوشه ی چشم مانند شخص كینه دار منتظر فرصت نگاه كردن است، چنان كه امام (ع) در جای دیگر فرمود با گوشه چشم و با خشم دشمن را بنگرید. بعد از اینكه امام (ع) به این پنج ویژگی آگاهی می دهد فرزندش را، متوجه می سازد كه پیروزی از جانب خداست چنان كه خداوند فرموده است: و ما النصر الا من عند الله العزیز الحكیم و به این وسیله ثبات اعتماد به خدا را با توجه به آیه: ان تنصرو الله ینصركم و یثبت اقدامكم تاكید می فرماید.


صفحه 570.